موشکهاي ضد زره نقش تعيين کنندهاي در جنگها دارند، به طوري که ميتوان با وجود آنها ميتوان بدون درگيري در ميدان جنگ به نتيجه رسيد.
به گزارش
پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از خبرنگار
دفاعي امنيتي گروه سياسي باشگاه خبرنگاران جوان؛ موشکهاي ضد زره نقش تعيين کننده اي در جنگ دارند،به طوري که ميتوان به وسيله آنها، بدون درگيري ميداني به نتيجه رسيد. ازميان موشکهاي ضد تانک جهان، تعدادي از آنها قدرت انهدام بيشتري را در مقايسه با ساير موشکها دارند.در اين گزارش به بررسي عملکرد و قدرت انهدام تعدادي از آنها ميپردازيم.
ناگ
برنامه ريزي وطراحي يک موشک هدايت شونده به نام ناگ
ناگ نسل سوم موشکهاي هدايت شونده
اين طرح يکي از 5 طرحي است که سازمان دفاع هند بر روي آن تحقيقاتي انجام داد و در پايان به اين نتيجه رسيدند ميتواند طرحي مفيد و کارا باشد. تحقيقات بر روي اين طرح توسط DRDO: Defence Research and Development Organisation انجام گرفت که اين شرکت براي اين طرح در حدود 54.3 ميليون هزينه کرد.
ويژگي هاي فني
در ابتدا تصميم گرفته شد که موشک ناگ توسط 3 سيستم هدايت شود:
1-روش سيمي
2-روش مادون قرمز
3-روش امواج ليزري{MMW}
در ابتدا روش سيمي را براي آن نصب و اجرا شد و بعد از آن دو روش IIRو MMW بر روي ناگ تعبيه شدند، ولي در حال حاضر به جز آن 3 روش، از يک روش تصوير برداري هم استفاده ميشود .سيستم مادون قرمز اين موشک يک جستجوگر فعال دارد که برخورد به هدف را تضمين ميکند. اين جستجوگر درقسمت جلو موشک تعبيه شده است.
يکي از مزاياي ناگ اين است که اگر 3 سيستم اوليه هدايت ناگ موفق برخورد به هدف نشدند، در مرحله آخر سيستم هدايت تصويري با استفاده ار دوربين هاي تصويري CCD موشک را به سمت هدف هدايت ميکند که در اين روش هدف راهي براي جم (منحرف کردن) موشک ندارد و موشک ميتواند هدف را شکار کند.اين موشک دايره خطاي در حدود 0.9 متر دارد.هدايت اين موشک به اين گونه است که اول در جهت هدف شليک ميشود و سپس بر روي آن قفل ميکند و تا برخورد اتفاق بيفتد.
وزن اين موشک در حدود 42 کيلوگرم است و اين قابليت را دارد که تا در حدود 4 تا 5 کيلومتر هدف رو شکار کند ( البته اگر موشک از سطح زمين شليک شود و و اگر موشک در ارتفاع ويا توسط هلي کوپتر شليک شود، برد آن افزايش چشم گيري پيدا ميکند). جنس بدنه ناگ از فايبر گلاس است که اين امر باعث ميشود که موشک امواج راداري را کمتر بازتاب کند و کمتر توسط رادار دشمن شناسايي شود . لازم به ذکر است نيروي پيشرانه اين موشک ميتواند آن را در تمام شرايط آب و هوايي بدون هيچ خللي به خوبي هدايت کند.
بيشتر موشکها پس از شليک، شعله بزرگي به دنبال خود دارند که اين امر باعث ميشود موشک به راحتي ديده شود، ولي در ناگ به جاي يک خروجي از چند خروجي استفاده ميشود که شعله کمتر شود و اگر اين ستون آتش هم قابل رويت باشد؛فقط در ثانيه اول است. به علاوه يک بوستر تقويت کننده کوچک به آن اضافه شده است که از افت سرعت تا 90%جلوگيري ميکند. موتور ناک داراي دو موتور مبتني بر سوخت نيترات سديم است که همين سوخت دود کمي توليد ميکند.سرعت ناگ در حدود 230 متر بر ثانيه است و وزن کلاهک آن در حدود 8 کيلوگرم است.
در موشک ناگ اين قابليت هست که روي بالگرد نصب شود.
اين نسخه به عنوان هليکوپتر ناگ شناخته ميشود که داراي 8 موشک با 2 پرتاب گر 4 تايي است که در دو طرف هليکوپتر نصب ميشود. در HELINA ناگ توسط قفل ليزري، مادون قرمز و هدايت تصويري هدايت ميشود.در خودروي زرهي NAMICA يک سيستم هدايت بصري و قفل جداگانه تعبيه شده که بر امر هدايت اين موشک تاثير مثبت دارد. اين هدايت بصري ميتواند در شناسايي اهداف به اپراتور شليک موشک بخصوص در بردهاي بلند برد اين هدايت چشمي در حدود 3 کيلومتر است کمک کند.
به همين منوال يک سيستم قفل و شناسايي اهداف در HELINA تعبيه شده که برد آن در روز به 7 کيلومتر و در شب به 6 کيلومتر ميرسد که به روش NAMICA اول،هدف به طور کامل شناسايي و به سمت آن شليک ميشود و در فاز نهايي بر روي هدف قفل ميشود. در اين سيستم شناسايي پس از آن که هدف به طور 100% شناسايي شد، موشک شليک ميشود و قفل اول توسط سيستم خود هلينا است که قفل ميشود که اگر قفل شکسته شد قفل دوم توسط سيستم موشک کارگر باشد.
در زمستان سال 2009 در آب و هواي سرد شمال هند اين موشک مورد بررس قرار گرفت که به گفته ارتش هند در اين آبو هوا برد اين موشک دچار تقليل شد. در زمستان 2009 همه از کارکرد اين موشک خوشحال بودند و تصميم گرفته شد که در تابستان سال بعد ساخته شود و در اين مدت فقط تستهاي نهايي جهت مانور دهي موشک انجام گرفته شد، به خصوص تست کنترل IIR و هدايت تصويري که اين دو روش هدايت توسط هند بيشتر مورد استفاده قرار ميگيرد.
در ژانويه 2010 اين موشک توانست يک تانک تي 55 ارتقا يافته را در برد 4.300 متري منهدم کند که در اين تست از دو روش هدايت تصويري و مادون قرمز استفاده شد. اپراتور هاي شليک اين موشک از سيستم شليک کن فراموش کن اين موشک بسيار راضي بودند.
کورنت
نوعي موشک ضد تانک هدايتشونده سنگين روسي است که در سال ۱۹۹۴ ارائه شد. اين موشک براي انهدام تانکهاي اصلي ميدان نبرد نسل جديد و هليکوپترهاي کند و ارتفاعپايين طراحي شده اما به خاطر هزينهٔ بالاي توليد قرار نيست به طور کامل جاي سيستمهاي ضدتانک قبلي را بگيرد. کد گراو اين موشک 9M133 و نام ناتو آن AT-14 Spriggan است.
کورنت برخلاف ديگر موشکهاي ضدتانک از هدايت سيمي استفاده نميکند، بلکه با پرتو ليزر به سوي هدف حرکت ميکند. اين موشک ۲۷ کيلو وزن و توانايي عبور از ۱۰۰ تا ۱۲۰ سانتيمتر زره فولادي را دارد و در مسافتهاي ۱۰۰ تا ۵۵۰۰ متري کارايي دارد و مدلي از آن با سرجنگي ترموباريک براي استفاده عليه سنگرها و نفرات نيز طراحي شدهاست.در دهه ۹۰ ميلادي ارتش سرخ سعي در جايگزيني موشک قديمي کنکورس (آتي-۵) که در آن زمان بيش از ۲۰ سال بود که در خدمت بود با يک موشک جديد و کارآمدتر داشتند.
موشک کورنت با دو سر جنگي قابل استفاده است
۱- براي اهداف انساني و جنگهاي شهري
۲- سر جنگي دومرحلهاي براي مقابله با اهداف زرهي داراي زره واکنشگر
برد موشک کورنت در روز حداقل ۱۰۰ متر و حداکثر ۵۰۰۰ متر است و برد اين موشک در شب حداقل ۱۰۰ متر و حداکثر ۳۵۰۰ متر است.موشک کورنت يکي از جديدترين موشکهاي نسل سه است که براي مقابله با جمينگ از يک سيستم ليزري جديد استفاده ميشود. اين سيستم معادل سيستم بکار رفته در افجيام-۱۴۸ جاولين است.در جنگهاي اخير ثابت شده که اين موشک در جنگهاي شهري در برابر بسياري از زرهپوشهاي معروف مانند مرکاوا مارک ۳اسرائيل، آبرامز و استريکر امريکا و بيامپي و بيتيآر-۹۰ روسيه موثر است. شواهد نشان ميدهد موشک کورنت مافوق صوت در جنگ حزبالله و اسراييل ۲۰۰۶ و جنگ عراق ۲۰۰۳ حضور داشته است است.
سوخت موشک توسط سوخت جامد تامين ميشود. در ضمن موشک داراي دو اگزوز ميباشد و از يک سيستم ليزري SACLOS (هدايت ليزري خط ديد نيمهاتوماتيک) استفاده ميکند.سيستم هدايت اين موشک در برابر اقدامات الکترونيکي مقاوم است و قابليت عمليات در همهي شرايط آبوهوايي و روز و شب را داراست. اين موشک با کلاهک دومرحلهاي قابليت نفوذ ۱۰۰۰- ۱۲۰۰ ميليمتر پشت سر زره واکنشگر را داراست. همراه موشک کورنت سهپايه پرتاب ۹پي۱۶۳-۱ و دوربين حرارتي ۱پيان۷۹ نيز ميباشد.
دهلاويه
اين موشک در برابر انواع اقدامات جنگ الکترونيک مقاوم است، مهمترين ويژکي اي موشک هدايت نيمه خودکار فرمان به خط ديد سوار بر پرتو ليزر است که تجريه ساخت و بکارگيري چنين موشک ضد زرهي در توفان-5 و تندر نيز وجود داشته است. بنابراين دقت مي توان منطقاً بالايي براي دهلاويه متصور بود.
همچنين اعلام شده که ميزان نفوذ اين موشک در زره هاي واکنشگر در بالاترين حد موشک هاي ضد زره جهان است. نگاهي به فهرست اين تسليحات عدد 1200 تا 1250 ميليمتر را نشان مي دهد. در اينصورت هيچ يک از تانک هاي ساخته شده در دنيا نمي تواند در برابر دهلاويه با اين ميزان نفوذ مقاومت کند. بايد توجه داشت بيشترين ضخامت زره تانک ها در نواحي جلو و بعضاً پهلوها بوده و در ساير نواحي از مقاومت کمتري برخوردارند. به عنوان مثال بيشترين عدد ادعا شده براي ضخيمترين بخش از تانک هاي ام-1 آبرامز آمريکا و مرکاوا ام-کي-4 رژيم صهيونيستي 1300 و 1080 ميليمتر عنوان شده است. البته اعداد متنوعي در منابع مختلف عنوان شده است که استناد به همه آنها ضرورتي ندارد زيرا نمونه اي از موشک هاي ضد زره روسي با ميزان نفوذ 1000 تا 1200 ميليمتر در جنگ 33 روزه رژيم صهيونيستي عليه لبنان و حمله آمريکا به عراق در سال 2003 مورد استفاده قرار گرفت. در اين جنگ ها به ترتيب انواع مدل هاي مرکاوا از جمله ام-کي-4(در لبنان) و آبرامز(در عراق) مورد اصابت اين موشک قرار گرفتند که بهترين مقاوت حاصل شده توسط اين تانک از کار افتادن و از رده خارج شدن تانک هاي مذکور بوده و در مواردي به انهدام تانک انجاميده است.
بنابراين اگر ميزان نفوذ دهلاويه بيشتر از موشک مورد نظر نباشد، باز هم حريف سرسختي براي بهترين تانک هاي اصلي ميدان نبرد(MBT) دنيا خواهد بود و از کار افتادن آنها کمترين نتيجه قابل حصول است. بديهي است تانک از کار افتاده در ميدان نبرد ديگر تهديدي محسوب نمي شود و اساساً تانک هاي جديد از سازه هاي مستحکمي برخوردارند که در آزمايش هاي انجام شده مانعِ از هم پاشيدن آن حتي در صورت اصابت يک موشک سنگين مانند مارويک شده است. در حالي که تجربه دو جنگ ياد شده نشان مي دهد همان موشک ضد زره براي از رده خارج کردن تانک هاي سنگين و مستحکم نيز کافي است. جالب اينجاست برخي کشورها مانند يونان و ترکيه پس از جنگ 33 روزه اقدام به خريد موشک فوق نمودند در حالي که امکان تهيه موشک هاي هم رده غربي نيز براي آنها فراهم بوده است.نگاهي به ميزان نفوذ موشک هاي ضد زره قبلي ايران و مقايسه آن با تخمين صورت گرفته براي دهلاويه نشان دهنده يک جهش حدوداً 58 درصدي نسبت به بيشترين ميزان نسل هاي قبلي دارد.
پرتابگر دهلاويه نيز هر چند شباهت هايي به پرتابگر توسن دارد، اما در آن لوله حاوي موش کدر بالاترين موقعيت قرار دارد، پس از آن سامانه هدفگيري و پس از آن چشمي مورد استفاده کاربر که مشخص کننده محل سر او است. بنابراين مزيت مطرح شده براي پرتابگر توسن در اينجا باز هم بيشتر شده و هم حفاظت خدمه در برابر شعله ناشي از پيشران و هم اختفاي او در عوارض بهتر است. از اينرو احتمال بکارگيري يک پيشران راکتي قويتر نسبت به توسن را در دهلاويه مي توان مد نظر داشت.همچنين اعلام شده دهلاويه توانايي هدف قرار دادن بالگردها را نيز دارد. از اينرو مانند خانواده موشک هاي توفان، تندر و توسن، اين سلاح را نيز بايد موشکي چند منظوره محسوب نمود.عدم استفاده از هدايت سيمي و استفاده از يک پيشران راکتي مفروض، برد بالاتري را براي دهلاويه در مقايسه با نسل هاي قبلي موشک هاي ضد زره ايران را فراهم خواهد کرد.
شباهت هاي پرتابگر دهلاويه به توسن بيانگر وجود مزاياي عملياتي مناسبتر آن نسبت به موشک هاي توفان است. قابليت جدا شدن لوله حامل موشک از مجموعه هدفگيري و سه پايه و راحتي نصب و آماده سازي در اين نوع پرتابگرها مزيت حمل و نقل ساده تر توسط تعداد کمتري نفر را به همراه دارد در نتيجه اين دهلاويه توسط واحدهاي سبک رزمي مانند موتورسيکلت هاي دو و چهار چرخه قابل حمل و توسط نوع چهار چرخ قابل بکارگيري خواهد بود.موشک هاي فعلي ضد زره کشور همچنان براي انهدام طيف وسيعي از اهداف مانند نفربرهاي زرهي، تانک هاي سبک وزن شناسايي، سنگرهاي مستحکم و خودروها و حتي بالگردها کارايي دارند و موشک جديد دهلاويه که از قيمت بالاتري هم دارند به عنوان عضو جديد و جوان اين خانواده خط دفاعي مستحکمي را در برابر تانک هاي پيشرفته غربي و شرقي برقرار نموده و توليد بومي آن نيز امکان ارتقاء و بهسازي هاي آتي را تضمين مي کند.
اسپايک
توسعه موشک ضد تانک اسپايک در ميانه دهه ۱۹۸۰ در شرکت اسرائيلي رافال شروع شد.هدف از توسعه اين موشک، ساخت موشک ضد تانک با قابليت استفاده در روز و شب براي جايگزيني موشک هاي چون تاو و دراگون بود. در نيازمندي اوليه اين موضوع پيشبيني شده بود که موشک بتواند با اهدافي درگير شود که در ديد مستقيم کاربر نيست و بتوان آن را در حالت قفل نشده شليک کرد و داراي هدايت همزمان باشد.
اين موشک در اوائل دهه ۱۹۹۰ تست شد و در سال ۱۹۹۷ عملياتي شد.موشک اسپايک يک موشک با سامانه هدايت تصوير بردار فروسرخ است و توان شليک کن فراموش کن دارد، يعني بعد از شليک نيازي به هدايت کاربر ندارد.
سيستم اسپايک شامل سه بخش است .
۱- موشک که درون يک محفظه استوانه اي شکل از کارخانه پلمپ تحويل داده ميشود.
۲-بخش کسب هدف شامل يک دوربين است و ماشه شليک
۳- سه پاييه
کاربر، بخش هدايت موشک را بر روي محفظه استوانه اي که موشک درون آن است متصل ميکند و سه پايه را نيز به آن وصل ميکند. با کمک دوربين، سايت آتش هدف را کسب کرده و يک علامت + را روي هدف قرار داده، موشک را روي هدف قفل مي کند و بعد موشک شليک ميشود.
اسپايک داراي يک دوربين بر روي دماغه است که در روز و شب با ديد حرارتي يا بدون ديد حرارتي ميتوان هدف را کسب کند. در واقع اطلاعات هدف از طريق دوربين سايت آتش به رايانه موشک داده شده و موشک بلافاصله بعد از خروج از لانچر به صورت خودکار دست به کسب هدف زده و ديگر نيازي به کاربر ندارد. سرانجام موشک اوج گرفته و با زاويه ۶۰ تا ۸۰ درجه روي سرهدف فرود مي آيد.
تير انداز استوانه خالي موشک را دور انداخته و براي آتش بعدي سايت آن را به محفظه موشک بعدي وصل ميکند. کل سيستم در عرض ۳۰ ثانيه آماده آتش ميشود. نسخه هايي از اسپايک داراي يک کابل فيبر نوري متصل به موشک است که ميتوان با آن موشک را هدايت همزمان کرد. اين به معني اين است که مثلا اگر هدف پشت يک تپه و يا خاکريز باشد، کاربر موشک را شليک کرده، تصاوير دوربين سر موشک با فيبر نوري به کاربر ارسال ميشود، موشک بعد از گذر از فراز تپه يا خاکريز و کاربر با کمک دوربين هدف را کسب و روي آن قفل کرده و در نهايت هدف نابود ميشود.
موشک اسپايک داراي چندين مدل است
اسپايک اس آر
کوچکترين عضو خانوده اسپايک که ميتوان با دوربين سر موشک به صورت مستقيم روي هدف قفل کرد. اين نسخه يک صفحه نمايشگر تک چشم دارد که به محفظه موشک متصل شده و کاربر ميتواند از طريق آن با دوربين سر موشک ارتباط بر قرار کند. علامت هدفگير را روي هدف قرار داده و موشک را شليک ميکند. اين موشک شليک کن و فراموش کن است. در پايان کاربر چشمي را برداشته و روي محفظه موشک بعدي نصب ميکند.کل سلاح ۹ کيلوگرم است و بيشترين برد آن ۸۰۰ متر است و داراي توان پرتاب آرام براي شليک از درون ساختمان است.
سپايک ام آر
نسخه متوسط اسپايک براي پياده نظام است. کل سيستم ۱۴ کيلوگرم وزن دارد . در اين نسخه اول کاربر هدف را با کمک دوربين سايت آتش مشخص کرده و بعد موشک شليک مي شود و موشک به صورت خودکار توسط دوربين خود؛ هدف را کسب ميکند. اين موشک هم، شليک کن و فراموش کن است و برد آن ۲۵۰۰ متر است. اين نسخه داراي سه پايه است و سه پايه در جلو نصب ميشود و کاربر پشت سه پايه قرار گرفته و ته لوله موشک را روي شانه قرار ميدهد. در اين نسخه نيز حمله کننده از بالا است و توان نفوذ در ۶۰۰ م م زره را دارد.
اسپايک ال آر
نسخه دوربرد تر با برد ۴۰۰۰ متر که داراي همان سايت آتش، مشابه نسخه قبلي است و فقط موشک برد بيشتري دارد.اين نسخه را ميتوان بر روي خودرو نيز نصب کرد و ميتوان به اتصال يک کابل فيبر نوري به آن موشک را به صورت همزمان براي دسترسي به هدف پشت موانع طبيعي و غير طبيعي بعد از شليک هدايت کرد. اين نسخه داراي توان نفوذ در ۷۵۰ م م زره است.
اسپايک NOLS
اين نسخه براي آتش در خارج ديد مستقيم کاربرد دارد. البته توان درگيري بر ضد اهدافي که پشت يک مانع هستند با اتصال يک کابل فيبر نوري در دو نسخه قبلي اسپايک وجود دارد، ولي در اين مدل اين کار تنها با ارتباط بي سيم انجام ميشود. اسپايک NOLS داراي برد ۲۵ کيلومتر و وزن ۷۰ کيلوگرم است. بعد از پرتاب موشک، دوربين ديد حرارتي تصاوير خود را از طريق امواج راديويي به لانچر پرتاب ارسال مي کند و کاربر با هدايت همزمان، هدف را کسب و با آن درگير مي شود. در فيلم هاي منتشر شده از جستجو گر اين موشک در يک تصوير، موشک بعد از شليک و رد کردن يک تپه بزرگ، يک تانک را در فاصله ۱۶ کيلومتري هدف قرار ميدهد و در تصوير ديگر بعد از طي ۲۵ کيلومتر با دقت فوق العادهاي از داخل پنجره ساختمان رد شده و هدف را ميزند.اين نسخه بر روي خودرو هاي مخصوص در لانچر هاي دو و يا چهار تايي نصب ميشود. کره جنوبي اين نسخه را سفارش داده است. برد بالا؛ اين سيستم را به يک موشک زمين به زمين تبديل کرده است. اين نسخه را ميتوان از بالگرد نيز شليک کرد و کره جنوبي تصميم دارد آن را از بالگرد دريايي سي لنيکس خود پرتاب کند.
موشک tow
بيجيام-۷۱ تاو نوعي موشک هدايتشونده ضد تانک است که در دهه ۱۹۶۰ در شرکت هوانوردي هيوز طراحي شده و از سال ۱۹۷۰ به خدمت ارتش آمريکا پذيرفته شد.تاو در کنار موشک روسي ۹کي۱۱ ماليوتکا يکي از دو موشک هدايتشونده پرتيراژ دنيا بودهاست. اين موشک هم قابليت شليک سطح به سطح و هم قابليت شليک هوا به سطح را دارد.موتور اين موشک دومرحلهاي و از نوع سوخت جامد است. سامانههاي پرتاب متعددي براي اين موشک طراحي شده که شامل پرتابگرهاي قابل حمل توسط پيادهنظام، پرتابگرهاي نصبشونده بر روي خودروها و پرتابگرهاي نصبشونده بر روي بالگرد ميشود. موشک تاو در هيچيک از کشورهاي کاربر آن از رده خارج نشده اما بهينهسازيهاي متعددي بر روي آن انجام شدهاست.
برد مفيد اين موشک ۶۵ تا ۳٬۷۵۰ متر، کاليبر آن ۱۵۲ ميليمتر، وزن کلاهک آن ۳٫۹ کيلو در مدلهاي آ تا سي و ۵٫۹ کيلوگرم در مدلهاي دي تا اف، و وزن کل موشک در مدلهاي مختلف بين ۱۸٫۹ کيلو تا ۲۲٫۶ کيلو است.قدرت نفوذ اين موشک در زره حدود ۶۰ سانتيمتر در مدل آ و بي و ۷۰ تا ۸۰ سانتيمتر در مدل سي برآورد شدهاست. حداکثر شتاب موشک تاو ۲۷۸ متر بر ثانيه است و فاصله بين شليک تا برخورد موشک با هدف در حداکثر برد مفيد موشک ۲۰ ثانيه است که به معناي ميانگين سرعت حدود ۱۸۷ متري اين موشک است.
دراگون
دراگون را بايد در حقيقت موشک ضد زره نسل دوم به حساب آورد . اين موشک قابل حمل توسط نفر و هدايت شونده ، توسط کمپاني مک دانل داگلاس وريتون ساخته شده است. اين موشک قابل شليک توسط نفر است و به روش سيمي هدايت مي گردد، يعني فرمان هاي کنترلي و تصحيح مسير به سوي هدف توسط يک سيم نازک از لانچر به موشک منتقل مي گردد. تغيير مسير موشک به روش تغيير بردار پيش ران صورت مي گيرد. سيستم شامل موشک و لانچر پرتاب مي باشد و مکانيزم ردياب حرارتي و همين طور ديد در شب بر روي لانچر سوار است. لانچر مجهز به دو پايه و باتري مي باشد.
کلاهک موشک، قدرت انهدام زره پوش هاي متوسط و سنگرهاي سبک را به نيروهاي پياده مي دهد. دراگون از اوائل دهه ي هفتاد ميلادي وارد ارتش آمريکا شد. سيستم هدايت سيمي به کاربر اين امکان را مي دهد که موشک را در يک مسير مستقيم نسبت به هدف حفظ کند. براي اين منظور کافي است کاربر هدف را در مرکز سايت ديد حفظ نمايد. لانچر از جنس کامپوزيت و قابل استفاده به دفعات است. دراگون در اوائل دهه ي 90 مورد بازنگري و ارتقاء قرار گرفت که نتيجه ي آن سوپر دراگون بود. نسل اول دراگون داراي برد 1000 متر و زمان پرواز 11.2 ثانيه بود . نمونه ي بهينه سازي شده ي دراگون داراي 18 اينچ قدرت نفوذ بيشتر و برد 1500 متري است. اولين استفاده ي رزمي دراگون مربوط به جنگ ايران و عراق است که اين موشک توسط نيروهاي ايراني بر ضد قواي زرهي عراق به کار گرفته شد. تعداد محدودي از اين موشک در زمان رژيم پهلوي تحويل ارتش ايران گرديد. اين موشک امروزه توسط وزارت دفاع ايران به روش مهندسي معکوس توليد مي گردد و پارهاي از مشخصات آن نيز ارتقاء داده شده است.
دراگون توسط نيروي زميني و سپاه تفنگداران دريايي آمريکا و 10 کشور ديگر به خدمت گرفته شده و تاکنون ارتش آمريکا 7000 لانچر و 33000 موشک دراگون را به خدمت گرفته که از اين تعداد 17000 موشک مربوط به سپاه تفنگداران دريايي مي باشد. دراگون در درگيري هايي نظير جنگهاي اول و دوم خليج فارس و افغانستان با موفقيت مورد استفاده قرار گرفت. قدرت نفوذ دراگون چيزي حدود 500 ميليمتر است، با اين حال اين اژدهاي کوچک در مقابل زره تانکهاي مدرني مانند آبرامز، مرکاوا و T 92S هيچ کاري از پيش نمي برد. امروزه ارتش آمريکا مشغول جايگزيني اين موشک با موشک جاولين مي باشد.
جاولين
جاولين اولين موشک ضد زره قابل حمل توسط نفر پياده با قابليت شليک و بعد هيچ است که توسط ارتش آمريکا مورد استفاده قرار گرفته است.
جاولين موشکي با قابليت شليک کن و فراموش کن است که قبل از شليک توسط کاربر (فرد شليک کننده) به اصطلاح روي هدف قفل ميکند و داراي سامانه هدف يابي خودکار است. اين موشک داراي قابليت حمله از بالا به هدف خود ميباشد، بدين صورت که ابتدا موشک مسافتي را به سمت بالا طي ميکند و سپس به قسمت بالاي هدف شيرجه ميرود. با توجه به اينکه معمولاً زره بالاي تانک از قسمتهاي ديگر آن ضعيفتر است، حمله از بالا احتمال بالاتري براي از بين بردن تانک دارد. اين موشک قابليت حمله مستقيم جهت انهدام سنگر يا ساختمان و همچنين موقعيتهايي که امکان حمله از بالا وجود ندارد نظير شليک از داخل يک ساختمان را نيز دارد. اين موشک همچنين قابليت انهدام بالگردها را در حالت حمله مستقيم دارد. اين موشک در حالت حمله از بالا حداکثر ۱۵۰ متر و در حالت حمله مستقيم ۵۰ متر از سطح زمين ارتفاع ميگيرد. جاولين مجهز به سامانه رهگيري هدف با روش پردازش تصوير فرو سرخ است. سرجنگي دو مرحلهاي اين موشک مجهز به دو خرج متمرکز است که اولي زره واکنشي انفجاري تانک را از بين ميبرد و دومي زره اصلي تانک را منهدم ميسازد. موشک جاولين به طور گستردهاي در تهاجم به عراق در سال ۲۰۰۳ به کار رفت و باعث انهدام تعداد زيادي تانک تي-۷۲ و تايپ-۶۹ عراق شد.
اين موشک ابتدا توسط مکانيسم شليک نرم از لوله پرتاب کننده به بيرون پرت ميشود، سپس بعد از اينکه از پرتاب کننده فاصله مناسبي پيدا کرد، موتور راکت آن روشن ميشود. اين قابليت باعث ميشود تا شناسايي محل شليک کننده توسط دشمن دشوار شود، همچنين امکان شليک موشک از داخل ساختمان نيز فراهم گردد. با اين وجود موج انفجاري که از پشت لوله پرتاب کننده خارج ميشود براي افرادي که در نزديکي آن هستند خطرناک است. با توجه به قابليت شليک کن و فراموش کن اين موشک، افرادي که آن را شليک کردهاند ميتوانند محل شليک را به سرعت ترک کنند تا از سوي دشمن شناسايي نگردند.
اين موشک غالباً توسط دو نفر استفاده ميشود که يکي شليک کننده و ديگري حمل کننده مهمات است، اگر چه در موقعيتهاي اضطراري امکان حمل و شليک آن توسط يک نفر نيز وجود دارد. زماني که شليک کننده مشغول هدفگيري و شليک موشک است، حمل کننده مهمات در پي اهداف ديگر ميگردد و همچنين مراقب خطرات احتمالي از سوي دشمن است.
نکته متمايز کننده اين موشک ازساير موشکهاي ضدزره هدايتشونده به خصوص در سالهاي طراحي و ساخت اين موشک (۱۹۸۹-۱۹۹۶)، بهره گيري از فناوري پردازش تصوير طيف نوري فرو سرخ جهت رهگيري هدف بود. بهطوريکه اين موشک قادر است پس از جدا شدن از پرتابکننده تمام عمليات رهگيري هدف را به صورت خودکار و به طور مستقل انجام دهد.
بخشهاي اصلي سامانه رهگيري هدف در جاولين
حسگر نوري
حسگر نوري اين موشک يک حسگر آرايهاي مستطيلي به ابعاد ۶۴ در ۶۴ واحد حسکننده نور فرو سرخ طول موج بلند است. اين حسگر از نوع جيوه-کادميم-تلوريم است. مجموعه حسگر در قسمت سر موشک داخل يک نيم کره شفاف نسبت به نور فرو سرخ قرار دارد. ميزان نور دريافتي هر واحد حسگر متناسب با بار الکتريکي ذخيره شده در آن واحد ميباشد. يک مدار الکترونيکي که در پشت مجموعه حسگر جاسازي شدهاست، وظيفه خواندن بار الکتريکي کليه ۴۰۹۶ واحد نوري و تبديل آن به يک سيگنال مناسب براي واحد پردازش کننده را به عهده دارد.
بخش خنک کننده حسگر
با توجه به اينکه حسگرهاي جيوه-کادميم-تلوريم براي عملکرد مناسب و دريافت سيگنال با اغتشاش کم ميبايست در دماي حدود ۷۷ درجه کلوين قرار بگيرند، از اينرو يک سامانه خنک کننده با استفاده از نيتروژن مايع تحت فشار در طول زمان پرواز موشک که بيشينه آن حدود ۹ ثانيه ميباشد، وظيفه خنک کردن حسگر را به عهده دارد.
بخش ثابت نگهدارنده موقعيت حسگر
با توجه به اينکه ميبايست همواره جهت ديد حسگر رو به هدف باشد، سامانه ثابت نگهدارنده موقعيت، حسگر را طوري در داخل محفظه نگاه ميدارد که تکانهاي موشک و حرکات ناگهاني آن ديد حسگر را مختل نکند. اين سامانه از يک جيمبال، شتاب سنج ها، ژيروسکوپ جرمي چرخشي و موتورهايي براي تصحيح موقعيت حسگر، تشکيل شدهاست. اين سامانه را ميتوان به طور کلي يک خلبان خودکار ناميد.
بخش کنترل رهگيري
اين قسمت داراي يک پردازشگر سيگنال ديجيتال ميباشد که با الگوريتمهاي پردازش تصوير، محل هدفي را که قبل از شليک توسط کاربر معين شدهاست، از روي تصوير دريافتي از حسگر نور فرو سرخ تشخيص ميدهد و فرمان لازم را به قسمت کنترل جهت حرکت موشک صادر ميکند تا جهت حرکت موشک همواره رو به هدف از پيش معين شده بماند. اين الگوريتمهاي پردازش تصوير شامل تشخيص الگو و برخي الگوريتمهاي ديگر ميباشد. ضمناً اين بخش، حرکت موشک را بسته به اينکه حالت حمله از بالا يا حمله مستقيم انتخاب شده باشد، تنظيم ميکند.
آتش جهنم
ايجي ام-۱۱۴ هِلفاير (به انگليسي: AGM-114 Hellfire) به معناي «آتش جهنمي»، نوعي موشک هوا به زمين ساخت ايالات متحده آمريکا است که به عنوان يک موشک ضد زره با سامانهٔ هدايتي شليک و بعد هيچ در شرکت صنايع دفايي لاکهيد مارتين طراحي و توليد شده است.
هلفاير علاوه بر کاربرد اصلي خود يعني نابودي تانکهاي دشمن عليه ديگر اهداف سطحي نيز قابل استفاده است. اين موشک از توانايي حملات ضربتي دقيق برخوردار است و ميتوان آن را از روي سکوهاي زمينپايه، درياپايه و هواپايه شليک نمود اما معمولاً بر روي بالگردهاي جنگنده اصلي ارتش ايالات متحده آمريکا سوار ميشوند و موشک هوا به زمين اصلي ارتش آمريکا و چندين ارتش ديگر دنيا در کلاس موشکهاي ۵۰ کيلويي است.
طراحي اين موشک از سال ۱۹۷۴ با اعلام نياز نيروي زميني ارتش آمريکا آغاز شد. آمريکايي ها نيازمند يک موشک ضد تانک کارآمد براي نابودي خودروهاي زرهپوش دشمن بودند که از روي هليکوپتر شليک شود. توليد اولين مدل اين موشک با نام ايجيام-۱۱۴اي در سال ۱۹۸۲ آغاز شد. بيشتر مدلهاي هلفاير با سامانه هدايتي آشيانهيابي ليزري هدف خود را پيدا ميکنند، به استثناي مدل ال اين موشک معروف به لانگبو (Longbow) که از هدايت راداري بهره ميبرد. هدايت ليزري را هم خود سکوي شليکگر موشک ميتواند انجام دهد. مثلا هليکوپترهاي آپاچي از طريق دوربينهاي الکترونيکي که بر روي دماغه آنها نصب شده اين کار را انجام ميدهند و هم اينکه يک هواگرد ديگر يا يک ناظر زميني قادر است با استفاده از علامتگذار ليزري کار هدايت موشک را به انجام رساند. اين حق انتخاب به هلفاير اين امکان را ميدهد که حتي به اهدافي که خارج از ميدان ديد شليکگر موشک باشد نيز حمله کند.
روش به کار گيري موشک آتش جهنم
به دو روش مي توان اين موشک را در ميدان نبرد به سمت هدف شليک نمود. 1-روش خودکار و 2-روش کنترل از راه دور.در روش خودکار سرنشينان بالگرد هدف را شناسايي کرده و سپس موشک را شليک مي کند و تا زمان تخريب موشک را به کمک علامت گذاري ليزري (مستقر روي همان بالگرد) هدايت مي کنند.در روش کنترل از راه دور، بالگرد تنها موشک را شليک مي کند و علامت گذاري ليزري که در جايي غير از بالگرد شليک کننده موشک به عنوان مثال روي زمين يا بالگرد ديگر قرار دارد نقش هدايت موشک تا برخورد به هدف را بر عهده دارد.از آن جايي که در اين روش بالگرد شليک کننده موشک پس از شليک نيازي به هدايت موشک ندارد مي تواند از صحنه نبرد خارج شود که در نتيجه باعث افزايش حفاظت بالگرد و تيرانداز در صنحنه نبرد مي شود.
افزون بر دو روش به کارگيري فوق موشک آتش جهنم را به دو روش مي توان روي هدف قفل نمود. 1- روش قفل شدن روي هدف قبل از شليک و 2- روش قفل شدن روي هدف بعد از شليک.در روش اول علامت گذار ليزري قبل از شليک موشک هدف را با پرتو ليزر روشن مي کند.مزيت استفاده از اين شيوه اطمينان خلبان بالگرد از قفل کردن موشک روي هدف در مرحله قبل پرتاب است.در اين روش احتمال از دست رفتن کنترل موشک کاهش مي يابد.عيب اين روش ، احتمال هوشياري هدف و نشانه دادن واکنش همچون پرتاب نارنجک هاي دود زا است که عامل مهمي در ايجاد اختلال در فرايند هدايت موشک آتش جهنم است.
در روش دوم، علامت گذار پس از شليک موشک هدف را روشن مي کند.در اين روش پيش از هدف يابي ليزري بالگرد موشک را به سمت مسير هدف شليک مي کند. در نتيجه موشک ابتدا بدون ديد حرکت مي کند. موشک به اندازه خيلي کمي اوج مي گيرد، ولي تا بعد از زمان از پيش تعيين شده براي به کار افتادن ليزر در ارتفاع نسبتا پايين مي ماند. مزيت اين روش در آن است که علامت گذار در زمان مناسب هدف را با پرتو ليزر روشن مي کند. از آن جايي که در اين روش هدف مدت زمان زيادي تحت پرتو ليزر قرار نمي گيرد امکان نشان دادن واکنش مناسب ندارد. معمولا در اين روش در مواجه با تانک هاي پيشرفته امروزي که به تشخيص دهنده هاي تهديد ليزر مجهز هستند استفاده مي شود. اگر چه به طور مشخص روش"قفل روي هدف پس از شليک"از روش"قفل روي هدف قبل از شليک"پيچيده تر است.
گزارش از حميدرضا قرباني